Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عضو حزب دموکرات (ایالات متحده امریکا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
Democrat
/ˈdeməkræt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عضو حزب دموکرات (ایالات متحده امریکا)
دموکرات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دموکرات
1.My father is a Democrat.
1. پدرم عضو حزب دموکرات است.
تصاویر
کلمات نزدیک
democracy
demo
demiurge
demitasse
demit
democratic
democratic party
democratically
democritus
demographic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان