[فعل]

to despise

/dɪˈspaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: despised] [گذشته: despised] [گذشته کامل: despised]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نفرت داشتن متنفر بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیزار بودن تنفر داشتن متنفر بودن
مترادف و متضاد loathe
  • 1.I despise people who tell lies.
    1. من از افرادی که دروغ می‌گویند، متنفرم.
  • 2.I don’t know why they despise me so much.
    2. من نمی‌دانم چرا آنها این‌قدر از من متنفر هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان