Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فقر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
destitution
/ˌdestɪˈtuːʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فقر
مستمندی، تهیدستی، افلاس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افلاس
تنگدستی
دریوزگی
نداری
عسرت
محرومیت
فقر
مترادف و متضاد
poverty
1.homelessness and destitution
1. بیخانمانی و تهیدستی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
destitute
destination
dessert spoon
dessert
despondency
destroy
destruction
destructive
destructively
detach
کلمات نزدیک
destitute
destiny
destined
destination wedding
destination
destroy
destroyer
destruction
destructive
desuetude
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان