[فعل]

to destroy

/dəˈstrɔɪ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: destroyed] [گذشته: destroyed] [گذشته کامل: destroyed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
to destroy something/somebody
چیزی/کسی را نابود کردن
  • 1. Most of the old part of the city was destroyed by bombs during the war.
    1. بیشتر بخش‌های قدیمی شهر در هنگام جنگ با بمب نابود شده است.
  • 2. The factory was destroyed by the fire.
    2. کارخانه توسط آتش نابود شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان