Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بی ترتیب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
desultory
/ˈdesəltɔːri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more desultory]
[حالت عالی: most desultory]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بی ترتیب
بی قاعده، از هم گسیخته، جسته و گریخته
مترادف و متضاد
disconnected
random
1.a desultory conversation
1. یک مکالمه جسته و گریخته
2.desultory testimony
2. شهادت بی قاعده
تصاویر
کلمات نزدیک
desuetude
destructive
destruction
destroyer
destroy
detach
detachable
detached
detachment
detail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان