[صفت]

disinterested

/dɪˈsɪntrɪstɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more disinterested] [حالت عالی: most disinterested]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌غرضانه بی‌طرف

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌غرض
مترادف و متضاد objective unbiased unprejudiced
disinterested advice
نصیحت بی‌غرضانه
disinterested witnesses
شاهدان بی‌طرف

2 بی‌تفاوت بی‌اعتنا، نامتمایل

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌علاقه
informal
  • 1.Her father was so disinterested in her progress that he only visited the school once.
    1. پدرش آنقدر نسبت به پیشرفت او بی‌تفاوت بود که فقط یکبار به مدرسه او رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان