Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بدحال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
distressed
/dɪˈstrest/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more distressed]
[حالت عالی: most distressed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدحال
آشفته، پریشان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشفتهحال
برآشفته
پریشان
پریشانخاطر
داغان
ناراحت
1.When the baby was born, it was blue and distressed.
1. وقتی بچه به دنیا آمد کبود و بدحال بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
distress
distraught
distrait
distraction
distracting
distressing
distribute
distribution
distributor
district
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان