[صفت]

distracting

/dɪˈstræktɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more distracting] [حالت عالی: most distracting]

1 عامل حواس پرتی حواس پرت‌کننده

  • 1.Please turn your music down - it's very distracting.
    1. لطفا صدای موسیقی را کم کن - خیلی باعث حواس پرتی می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان