[فعل]

to distort

/dɪˈstɔrt/
فعل ناگذر
[گذشته: distorted] [گذشته: distorted] [گذشته کامل: distorted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیرعادی جلوه کردن تحریف شدن، از حالت عادی خارج شدن

  • 1.Time and space are distorted when traveling at the speed of light.
    1. زمان و مکان هنگام سفر با سرعت نور از حالت عادی خارج می‌شوند.

2 تحریف کردن تغییر دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحریف کردن
  • 1.You should not distort the fact.
    1. نباید حقیقت را تحریف کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان