[قید]

easily

/ˈiː.zə.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به راحتی به سادگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: به‌آسانی راحت به سادگی
مترادف و متضاد effortlessly simply without difficulty laboriously
  • 1.I can easily get some food on the way home tonight, if you'd like.
    1. من به راحتی می توانم سر راهم به خانه غذا بخرم، اگر دوست داری.
  • 2.She makes friends very easily.
    2. او به راحتی دوست پیدا میکند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان