[اسم]

economy

/ɪˈkɑn.ə.mi/
قابل شمارش
[جمع: economies]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اقتصاد

معادل ها در دیکشنری فارسی: اقتصاد
  • 1.The economy is in recession.
    1. اقتصاد در رکود است.
a market economy
اقتصاد بازار
the world economy
اقتصاد جهانی

2 صرفه‌جویی

معادل ها در دیکشنری فارسی: صرفه‌جویی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان