Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آموزش دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to educate
/ˈɛʤəˌkeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: educated]
[گذشته: educated]
[گذشته کامل: educated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آموزش دادن
تعلیم دادن، آگاهی دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آموزش دادن
درس دادن
یاد دادن
مترادف و متضاد
teach
1.Children need to be educated on the dangers of drug-taking.
1. باید به بچهها درباره خطرات مصرف مواد مخدر آموزش داد.
2.They decided to educate Edward at home.
2. آنها تصمیم گرفتند که "ادوارد" را در خانه آموزش دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
educable
eduardo
edna
edm
editorialize
educated
education
educational
educational psychology
educational stage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان