[فعل]

to enforce

/ɪnˈfɔːrs/
فعل گذرا
[گذشته: enforced] [گذشته: enforced] [گذشته کامل: enforced]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به اجرا درآوردن پیش بردن

  • 1.How will they enforce the new law?
    1. آنها چگونه می‌خواهند قانون جدید را به اجرا درآورند؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان