Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به دنبال آمدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to ensue
/ɪnˈsuː/
فعل ناگذر
[گذشته: ensued]
[گذشته: ensued]
[گذشته کامل: ensued]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به دنبال آمدن
در پی چیزی آمدن
formal
مترادف و متضاد
follow
1.An argument ensued.
1. جروبحثی به دنبال آن آمد.
2.The riot police swooped in and chaos ensued.
2. پلیس به میدان آمد و آشوب در پی آن آمد.
تصاویر
کلمات نزدیک
enslave
ensign
enshrine
ensemble
enrollment
ensuing
ensure
ent
entail
entangle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان