[قید]

experimentally

/ɪkˌsperɪˈmentəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از طریق آزمایش

  • 1.This theory can be confirmed experimentally.
    1. این نظریه می‌تواند از طریق آزمایش اثبات شود.

2 به‌صورت آزمایشی

  • 1.The new drug is being used experimentally on some patients.
    1. (این) داروی جدید دارد به‌صورت آزمایشی روی چند بیمار مورداستفاده قرار می‌گیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان