[جمله]

eyes in the back of one's head

/aɪz ɪn ðə bæk ʌv wʌnz hɛd/

1 پشت سر چشم داشتن بدون دیدن خبردار شدن

  • 1.The teacher has eyes in the back of her head and always knows what is going on in the classroom.
    1. معلم انگار پشت سرش چشم دارد و همیشه می داند که در کلاس چه می گذرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان