Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دعوا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fall out
/fɔl aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: fell out]
[گذشته: fell out]
[گذشته کامل: fallen out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دعوا کردن
مشاجره کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درافتادن
1.he had fallen out with his family.
1. او با خانوادهاش دعوا کردهاست.
2.They fell out over money.
2. آنها سر پول دعوا کردند.
توضیحاتی در رابطه با fall out
fall out یک فعل عبارتی است که پس از آن معمولاً حرف اضافه with یا over میآید و به دعوا یا مشاجرهای اشاره دارد که معمولاً موجب قطع رابطه و قهر میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fall on deaf ears
fall off
fall into disrepair
fall into different categories
fall into decay
fall over
fall through
fallacious
fallacy
fallen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان