[قید]

falsely

/ˈfɔːlsli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more falsely] [حالت عالی: most falsely]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌طور نادرست به‌اشتباه

مترادف و متضاد wrongly
  • 1.The police falsely accused him of murder.
    1. پلیس به‌اشتباه او را متهم به قتل کرد.

2 دروغکی دروغی، الکی

معادل ها در دیکشنری فارسی: دروغکی
  • 1.She smiled falsely at his joke.
    1. او دروغکی به شوخی او خندید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان