[فعل]

to falsify

/ˈfɔlsəˌfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: falsified] [گذشته: falsified] [گذشته کامل: falsified]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دستکاری کردن دست بردن، جعل کردن، تحریف کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحریف کردن تخطئه کردن
  • 1.a laboratory which was alleged to have falsified test results.
    1. آزمایشگاهی که ادعا شده بود جواب آزمایش‌ها را دستکاری می‌کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان