[فعل]

to fell

/fɛl/
فعل گذرا
[گذشته: felled] [گذشته: felled] [گذشته کامل: felled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قطع کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: انداختن
  • 1.A great number of trees were felled to provide space for grazing.
    1. تعداد زیادی از درختان قطع شدند تا فضایی برای چراگاه به وجود بیاید.
[اسم]

fell

/fɛl/
قابل شمارش

2 تپه تپه‌سار

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان