Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چخماق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
flint
/flɪnt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چخماق
آتشزنه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آتشزنه
چخماق
سنگ چخماق
سنگ آتشزنه
سنگ فندک
1.There are a lot of flint tools in the museum.
1. ابزارهای بسیاری در موزه وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fling
flinch
flimsy
flight simulator
flight sergeant
flip
flip one's lid
flip out
flip phone
flip side
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان