Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرداخت کردن (صورتحساب یا هزینه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
foot the bill
/fʊt ðə bɪl/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرداخت کردن (صورتحساب یا هزینه)
حساب کردن
informal
مترادف و متضاد
pay for
pay the bill
foot the bill for something
صورتحساب/هزینه چیزی را پرداخت/حساب کردن
1. Who will be footing the bill for the party?
1. چه کسی هزینه مهمانی را پرداخت خواهد کرد؟
2. You paid for dinner last time. Let me foot the bill for lunch today.
2. تو دفعه قبل پول شام را دادی. بگذار امروز من صورتحساب ناهار را حساب کنم.
توضیح درباره اصطلاح foot the bill
foot به پایین و پای هر چیزی اطلاق میگردد و اصطلاح foot the bill به معنای این است که شخصی پایین صورت حسابی را امضا کند و به عبارتی پول آن را بپردازد.
تصاویر
کلمات نزدیک
foot soldier
foot passenger
foot of a mountain
foot fault
foot and mouth disease
footage
football
football boot
football supporter
footballer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان