Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیرون رفتن بازیکن از بازی (بیسبال)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
force-out
/fɔrs-aʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیرون رفتن بازیکن از بازی (بیسبال)
توضیحاتی درباره force-out
بازیکنی که توپ را زده و در حال دویدن است، باید از بازی خارج شود؛ زیرا توپگیر صاحب توپ شده و روی بیس ایستاده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
force majeure
force
forbidding
forbidden
forbid
forced
forced labor
forced landing
forceful
forcefully
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان