Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رسمی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to formalize
/ˈfɔːrməlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: formalized]
[گذشته: formalized]
[گذشته کامل: formalized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
رسمی کردن
رسمیت بخشیدن
1.They decided to formalize their relationship by getting married.
1. آنها تصمیم گرفتند با ازدواج کردن، رابطهشان را رسمی کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
formality
formalist
formalism
formaldehyde
formal logic
formally
format
formation
formative
former
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان