Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
fraught
/frɔːt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fraught]
[حالت عالی: most fraught]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پر
مملو، آکنده
مترادف و متضاد
filled
1.a situation fraught with danger
1. موقعیتی پر از خطر
تصاویر
کلمات نزدیک
fraudulent
fraudster
fraud squad
fraud
fratricide
fray
frayed
frazzled
freak
freak hailstorm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان