Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شاداب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
fresh-faced
/ˈfreʃ feɪst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fresh-faced]
[حالت عالی: most fresh-faced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاداب
خوش بر و برو
1.fresh-faced kids
1. کودکانی شاداب
2.I tried to imagine my mother as a fresh-faced young woman.
2. من سعی کردم مادرم را هنگامی که زن جوان خوش بر و رویی بود تصور کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
fresh start
fresh scent
fresh produce
fresh out of something
fresh air
freshen
fresher
freshly
freshman
freshness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان