Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تر و تازه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
freshly
/ˈfrɛʃli/
غیرقابل مقایسه
1
تر و تازه
با طراوات
1.Freshly harvested produce is hard to find in the winter months.
1. محصولات تر و تازه ی کشاورزی در ماه های زمستان سخت پیدا می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fresher
freshen
fresh-faced
fresh start
fresh scent
freshman
freshness
freshwater
fret
fretful
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان