Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دندان قروچه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
grit one's teeth
/grɪt wʌnz tiθ/
1
دندان قروچه کردن
دندان به هم ساییدن
1.She gritted her teeth against the pain.
1. او از درد دندانهایش را به هم سابید.
تصاویر
کلمات نزدیک
grit
gristly
gristle
grisly
griselda
gritty
grizzled
grizzly
grizzly bear
groan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان