Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکایت کردن
2 . سیاه خروس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to grouse
/graʊs/
فعل گذرا
[گذشته: groused]
[گذشته: groused]
[گذشته کامل: groused]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شکایت کردن
نق زدن، گله کردن
مترادف و متضاد
complain
1.Instead of grousing about the policy, do something about it.
1. به جای نق زدن به سیاست، کاری درباره اش انجام بده.
2.to grouse about someone
2. از کسی شکایت کردن
[اسم]
grouse
/graʊs/
قابل شمارش
2
سیاه خروس
1.grouse shooting
1. شکار سیاه خروس
2.roast grouse
2. سیاه خروس بریان
تصاویر
کلمات نزدیک
groupware
grouping
groupie
group work
group therapy
grout
grove
grovel
grow
grow back
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان