[صفت]

half-price

/ˌhæfˈpraɪs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نصف قیمت

معادل ها در دیکشنری فارسی: نیم‌بها
  • 1.I got half-price tickets for the show tonight.
    1. من بلیط های نصف قیمت برای نمایش امشب خریدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان