Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اتفاق افتادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to happen
/ˈhæp.ən/
فعل گذرا
[گذشته: happened]
[گذشته: happened]
[گذشته کامل: happened]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اتفاق افتادن
رخ دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتفاق افتادن
پیش آمدن
رخ دادن
روی دادن
واقع شدن
مترادف و متضاد
occur
take place
1.Did you hear what happened to us last night?
1. شنیدی دیشب چه اتفاقی برای ما افتاد؟
2.We can't let a mistake like this happen again.
2. ما نباید بگذاریم اشتباهاتی مثل این دوباره اتفاق بیفتد.
3.Were you there when the accident happened?
3. آیا وقتی حادثه رخ داد تو آنجا بودی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
hapless
haphazardly
haphazard
hanukkah
hanson
happen to
happening
happily
happiness
happy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان