Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سختی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hardness
/ˈhɑːrdnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سختی
سفتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سختی
سفتی
صلابت
محکمی
مترادف و متضاد
toughness
softness
1.It will soon be possible to design materials that approach the hardness of diamonds.
1. بهزودی طراحی مادههایی که به سختی الماسها نزدیک باشند، ممکن خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hardly ever
hardly
hardliner
hardline
hardened
hardship
hardware
hardware store
hardwood
hardworking
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان