Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سختافزار
2 . ابزارآلات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hardware
/ˈhɑr.dwer/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سختافزار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سختافزار
سختافزاری
1.We need new hardware and software.
1. ما به سختافزار و نرمافزار جدید نیاز داریم.
2
ابزارآلات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یراقآلات
مترادف و متضاد
equipment
a hardware store
فروشگاه ابزارآلات
تصاویر
کلمات نزدیک
hardship
hardness
hardly ever
hardly
hardliner
hardware store
hardwood
hardworking
hardy
hare
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان