[عبارت]

to help oneself

/tuː ˈhɛlp wʌnsˈɛlf/

1 از خود پذیرایی کردن

  • 1.Help yourself to some cake.
    1. از خودتان با کیک پذیرایی کنید [بفرمایید کیک].

2 دزدی کردن کش رفتن

disapproving informal
مترادف و متضاد steal
  • 1.He'd been helping himself to the money in the cash register.
    1. او از پول دخل فروشگاه دزدی می‌کرده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان