[اسم]

hold-up

/ˈhoʊld ʌp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تأخیر وقفه، تعلل، تعویق

معادل ها در دیکشنری فارسی: انتظار تاخیر
مترادف و متضاد delay
  • 1.There was a long hold-up on the highway.
    1. وقفه‌ای طولانی در بزرگراه وجود داشت [آن بزرگراه به‌شدت ترافیک بود].
  • 2.What's the hold-up?
    2. تأخیر برای چیست؟

2 سرقت مسلحانه دزدی مسلحانه

مترادف و متضاد stick-up
  • 1.There was a hold-up at the local supermarket yesterday.
    1. دیروز، سرقت مسلحانه‌ای در سوپرمارکت محله رخ داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان