Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تحمیلشده
2 . خصمانه
3 . مخالف
4 . نامساعد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
hostile
/ˈhɑːstaɪl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more hostile]
[حالت عالی: most hostile]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحمیلشده
ناخواسته
2
خصمانه
کینهتوز، خشن، غیردوستانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تهاجمی
جنگنده
خصمانه
دشمنانه
ستیزهجو
معاند
عدوانی
متخاصم
قهرآمیز
مترادف و متضاد
angry
antagonistic
1.She was openly hostile towards her parents.
1. او آشکارا نسبت به پدر و مادرش خشن بود.
2.The speaker got a hostile reception from the audience.
2. سخنگو واکنشی خصمانه از حضار گرفت.
3
مخالف
1.Some politicians were very hostile to the idea.
1. برخی سیاستمداران بسیار مخالف ایده بودند.
4
نامساعد
ناسازگار
1.They live and work in very hostile conditions.
1. آنها در شرایط بسیار نامساعدی زندگی و کار میکنند.
a hostile climate
آب و هوای نامساعد
تصاویر
کلمات نزدیک
hostess
hostelry
hostel
hostage-taking
hostage-taker
hostilities
hostility
hot
hot air
hot and humid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان