Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عجله کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
hotfoot it
/hɑtfʊt ɪt/
1
عجله کردن
informal
old use
مترادف و متضاد
hurry
1.The movie starts in five minutes! We'd better hotfoot it over to the theater.
1. آن فیلم، پنج دقیقه دیگر شروع میشود! باید با عجله به سینما برویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hotfoot
hotelier
hotel management
hotel
hotchpotch
hotfoot it out of somewhere
hothead
hothouse
hotline
hotly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان