[اسم]

housewife

/ˈhɑʊs.wɑɪf/
قابل شمارش
[جمع: housewives]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خانم خانه‌دار کدبانو

معادل ها در دیکشنری فارسی: خانم خانه‌دار زن خانه‌دار کدبانو
  • 1.My grandmother was the perfect housewife.
    1. مادربزرگ من خانم خانه‌دار نمونه ای بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان