Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیعاطفه
2 . آرام
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
impassive
/ɪmˈpæsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more impassive]
[حالت عالی: most impassive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیعاطفه
بیاحساس
مترادف و متضاد
emotionless
his cold, impassive face
چهره سرد و بیعاطفه او
2
آرام
خونسرد
مترادف و متضاد
calm
expressionless
1.The judge sat, impassive, listening to the man's testimony.
1. قاضی، خونسرد نشست و به شهادت آن مرد گوش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
impassioned
impasse
impassable
impartially
impartiality
impassively
impasto
impatience
impatient
impatiently
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان