[قید]

in a hurry

/ɪn ə ˈhɜri/
قابل مقایسه

1 باعجله شتابان

معادل ها در دیکشنری فارسی: باعجله
  • 1.He went home in a hurry.
    1. او باعجله به خانه رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان