Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهطور مستقلانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
independently
/ˌɪn.dɪˈpen.dənt.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهطور مستقلانه
بهطور جداگانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
راسا
مستقلا
مترادف و متضاد
dependently
1.Each part of the organization operates independently of the others.
1. هر بخش سازمان بهطور مستقلانه از دیگر بخش های آن عمل می کند.
2.The two scientists both made the same discovery independently.
2. هر دو دانشمند بهطور جداگانه اکتشاف یکسانی [مشابهی] کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
independent school
independent
independence day
independence
indentation
indescribable
indestructible
indeterminate
index
index card
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان