[قید]

infrequently

/ɪnˈfrikwəntli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به ندرت گهگاه

مترادف و متضاد rarely frequently
  • 1.Tornadoes occur infrequently in the eastern part of the United States.
    1. گردبادها به ندرت در بخش شرقی ایالات متحده رخ می دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان