Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نقض کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to infringe
/ɪnˈfrɪndʒ/
فعل گذرا
[گذشته: infringed]
[گذشته: infringed]
[گذشته کامل: infringed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نقض کردن
زیر پا گذاشتن، شکستن
1.The material can be copied without infringing copyright.
1. این مطلب را می توان بدون نقض حق کپی رایت مورد استفاده قرار داد.
2.Two of the projects are deemed to infringe EU legislation.
2. تصور می شود دو تا از پروژه ها قوانین اتحادیه اروپا را نقض می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
infrequently
infrequent
infrastructure
infrastructural
infrared
infringement
infuriate
infuriated
infuriating
infuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان