[صفت]

insane

/ɪnˈseɪn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more insane] [حالت عالی: most insane]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیوانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیوانه
مترادف و متضاد crazy
  • 1.The prisoners were slowly going insane.
    1. (آن) زندانیان داشتند آرام‌آرام دیوانه می‌شدند.

2 احمقانه دیوانه‌وار، ناعاقلانه، غیرمنطقی

مترادف و متضاد illogical stupid
  • 1.His plan was insane!
    1. نقشه‌اش احمقانه بود!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان