[اسم]

insanity

/ɪnˈsænəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیوانگی جنون

معادل ها در دیکشنری فارسی: جنون دیوانگی
مترادف و متضاد sanity
  • 1.Insanity runs in her family.
    1. دیوانگی در خانواده او، موروثی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان