[اسم]

insect

/ˈɪn.sekt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حشره

معادل ها در دیکشنری فارسی: حشره
  • 1.Ants, beetles, butterflies and flies are all insects.
    1. مورچه، سوسک، پروانه و مگس همگی حشره هستند.
  • 2.I've got some sort of insect bite on my leg.
    2. من روی پایم جای نیشی از یک نوع حشره دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان