Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تعداد ورودی
2 . مصرف (مواد غذایی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
intake
/ˈɪnteɪk/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعداد ورودی
(دانشجویان، کارمندان و ...) ورودی
1.Intake in universities is down by 10%.
1. تعداد (دانشجویان) ورودی دانشگاهها 10% کاهش یافته است.
the annual student intake
تعداد سالانه دانشجویان ورودی
2
مصرف (مواد غذایی)
to reduce your daily intake of salt
کاهش مصرف روزانه نمک
تصاویر
کلمات نزدیک
intact
insurrection
insurmountable
insurgent
insurgency
intangible
integer
integral
integral calculus
integrally
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان