[صفت]

intellectual

/ˌɪntəˈlɛkʧuəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intellectual] [حالت عالی: most intellectual]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ذهنی فکری

معادل ها در دیکشنری فارسی: ذهنی عقلانی عقلی فکری
مترادف و متضاد mental
  • 1.I like detective stories and romances - nothing too intellectual.
    1. من داستان‌های کارآگاهی و عاشقانه دوست دارم؛ چیزی که زیاد فکری نباشد.

2 فرهیخته خردمند، اندیشمند، روشن‌فکر

معادل ها در دیکشنری فارسی: اندیشناک روشن‌فکر روشنفکرانه
  • 1.She's very intellectual.
    1. او بسیار فرهیخته است.
[اسم]

intellectual

/ˌɪntəˈlɛkʧuəl/
قابل شمارش

3 (فرد) فرهیخته (فرد) اندیشمند، روشن‌فکر

معادل ها در دیکشنری فارسی: اندیشمند روشن‌فکر
  • 1.The café was a meeting place for artists and intellectuals.
    1. آن کافه، مکان ملاقاتی [پاتوقی] برای هنرمندان و روشنفکران بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان