[فعل]

to jot down

/ʤɑt daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: jotted down] [گذشته: jotted down] [گذشته کامل: jotted down]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (سریع) نوشتن (سریع) یادداشت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: یادداشت کردن نوشتن
  • 1.I carry a notebook so that I can jot down any ideas.
    1. من یک دفترچه همراهم دارم تا بتوانم هر ایده‌ای (که به ذهنم رسید) یادداشت کنم.
  • 2.I'll just jot down the address for you.
    2. الان سریع آدرس را برایت می‌نویسم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان