[اسم]

landlady

/ˈlændˌleɪd.i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صاحب‌خانه (زن)

معادل ها در دیکشنری فارسی: موجر صاحب‌خانه
  • 1.Heather's landlady lowered her rent.
    1. صاحب‌خانه "هدر" اجاره او را کاهش داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان